حقوق بشر در عصر پسامدرن؛ انتقاد از شاهکاری فلسفی در فهم حقوق ذهنی

نویسنده

چکیده

مقاله حاضر قصد دارد تا حقوق بشر را از منظر اندیشه پست مدرن مورد مطالعه قرار دهد. فرضیه نوشتار خاطر نشان می سازد که تفسیر غالب از تحلیل گفتمان پست مدرن پیرامون حقوق بشر مبتنی بر اصل ناسازگاری بین این دو است. در این راستا پسامدرنیسم، به مثابه یک تحول فکری و نه صرفاً پدیده ای تمدنی، از یک سو مساله همگانی شدن و جهانی بودن حقوق بشر و عقلانیت حاکم بر آن را به چالش می کشد و از سوی دیگر با مبانی اخلاقی این حقوق هم صدا می شود. در نتیجه این نوع نگاه به حقوق بشر منجر به دو غایت متفاوت گردیده است: از طرفی اندیشه حقوق بشر به عنوان یک بنیان نظری انسانی به رسمیت شناخته می شود و از طرف دیگر بنیاد عملی آن به واسطه نسبی گرایی بر مجمع الجزایری از غیریت ها و شکاکیت ها تکیه کرده است. تار و پود معرفتی این روابط در حوزه حقوقی انسان معاصر در مقاله حاضر رقم می خورد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

-

چکیده [English]

Cet article vise à analyser la nature du discours postmoderne sur des droits de l'homme. L'argument principal suppose que le postmodernisme semble être incompatible avec l'idée des droits de l'homme en raison de son hostilité aux conceptions de l’éternité et de l'universalité de sujet.D'autre part, le discours postmoderne ne sous-estime pas les issues "morales modernes" comme fondements de droits de l'homme. Des règles morales incontestées qui sont les bases identiques de toute civilisation humaine.
Par conséquent ceci compte deux conclusions controversées : l'adoption d'un pragmatisme par des post-modernistes, lorsqu’il s’agit une lecture morale et pratique des droits de l'homme, et l'abandon d’une approche à la fois fondatrice et juridique quand il est question de théoriser des droits de l'homme et de la formation d’une société civile universelle.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Anthropologie
  • Droitnaturel
  • Droits de lhomme
  • Nature humaine
  • Philosophie du droit
  • Postmodernisme
  • Société civile
  • Universalisme